سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نم نم باران
 
قالب وبلاگ

توبه

یک کسی آمد خدمت حضرت علی علیه السلام و گفت: «استغفرالله ربی و اتوب الیه»؛ خیال کرد توبه یعنی کلمه استغفار را بر زبان آوردن. علی علیه السلام به او گوشزد نمود و فرمود: «ثکلتک امک»؛ مادرت به عزایت بنشیند. «اتدری ما الاستغفار؟ ان الاستغفار درجة العلیین»؛ آیا می دانی استغفار چیست؟ استغفار درجه علیین است ( نهج البلاغه، حکمت 417). بعد حضرت استغفار را تشریح می کند: پشیمانی کامل از گذشته تیره و سیاه، تصمیم قوی بر برنگشتن به گناهان سابق، ادای حقوق الهی که فوت شده است، ادای حقوق الناس که فوت شده است. بعد دو جمله می گوید که درست معنای شورش و انقلاب علیه خود و مجازات کردن خود را دارد. می گوید: دیگر اینکه این گوشتهای مبارکی! که در این بدنت از گناه روئیده، باید این ها را ذوب کنی. این گوشتها که از حرام روئیده است، این گوشتها که در مجالس لهو و لعب و توأم با هرزگی روییده است، باید بروی همه این ها را ذوب کنی از نو گوشت جدید بروید. دیگر اینکه باید به این بدنت سختی طاعت را بچشانی همچنان که لذت معصیت را چشانده ای.

شرط اصلی رسیدن به توبه واقعی این است که حقوق مردم، حق الناس را باید برگردانی. خدا عادل است، از حقوق بندگانش نمی گذرد. یعنی چه؟ مال مردم را خورده ای؟ باید یا آن مال را برگردانی به صاحبش یا لااقل او را راضی بکنی. از مردم غیبت کرده ای؟ باید استرضا بکنی، بروی خودت را بشکنی، بگوئی آقا من از تو غیبت کرده ام، خواهش می کنم از من راضی باش. انسان اگر میخواهد توبه کند باید حقوق و دیون مردم را بپردازد. آن کسی که زکات به او تعلق گرفته و نداده، حق الناس به گردنش است و باید بپردازد، آن کسی که خمس به گردنش است و نداده حق الناس به گردنش است و باید بپردازد، آن کسی که رشوه خورده است باید به صاحبش بر گرداند. هر کسی از راه حرامی مال به دست آورده باید بر گرداند. اگر جنایتی بر کسی وارد کرده است، باید او را استرضا کند. همین طوری که نمیتوان گفت:توبه! 
علی ( ع ) فرمود: شرط توبه اینست که حقوق مردم را بپردازی. مثلا مال مردم راخورده ای و حالا هیچ چیز نداری که بدهی و در یک شرایطی هم هستی که به او دسترسی نداری، مثلا او مرده است. در اینجا استغفار کن، برایش طلب مغفرت کن، خدا انشاء الله او را راضی می کند.


[ جمعه 90/11/7 ] [ 11:20 عصر ] [ محسن مطهری نژاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در هیــاهـوی زنـدگـی دریـافتـم چـه دویـدن هـا کـه فقـط پاهـایم را از مـن گرفـت، در حالیـکه گـویی ایسـتاده بـودم! چـه غصـه هـا کـه مـویـم را ســپیـد کـرد، در حـالی کـه قـصه ای کـودکانـه بیـش نبـود! دریـافتم کسـی هسـت کـه اگـر بخـواهـد می شـود و اگـر نـه، نـمی شــود! بـه همـین سـادگــی... کـاش فقـط او را صـدا مـی زدم
موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 97
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 428067