سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نم نم باران
 
قالب وبلاگ



عنوان بصری

حدیث امام صادق (ع) در توصیه به عنوان بصری روایت عنوان بصری یکی از دستورالعمل های بسیار مهم وجود مقدس امام صادق (ع)است که در بردارنده نکاتی نغز وبدیع در تهذیب نفس است.و بسیاری از عرفا،علما وبزرگان اخلاق اهتمام خاصی به این روایت شریف داشته اند،از جمله مرحوم آیت الله العظمی سید میرزا علی قاضی طباطبایی به ارادتمندان وشاگردان خود دستور می دادند که آن را بنویسند وعمل کنند و کراراً می فرمودند: ((باید آن را در جیب خود داشته باشید وهفته دو بار آن را مطالعه کنید.)) ترجمه این روایت شریف برای بهره مندی تمامی مشتاقان سلوک الی الله چنین ذکر شده،
مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار می فرماید: به خط استادمان؛بهاءالدین عاملی روایتی را با این مضمون یافتم :((شیخ شمس الدین محمد بن مکی (شهید اول)گفت:من از خط شیخ احمد فراهانی (رحمة الله)از عنوان بصری؛ که پیر مردی سالخورده بود واز عمرش نود وچهار سال می گذشت نقل می کنم که او گفت : من سالیانی به نزد مالک بن انس رفت وآمد می کردم، زمانی که امام جعفر صادق (ع)به مدینه آمدندبه محضر ایشان شرفیاب شدم ودوست داشتم همان طئری که از مالک تحصیل علم کرده بودم از ایشان نیز کسب علم کنم.روزی آن حضرت به من فرمودند:من مردی تحت نظرم علاوه براین در هر ساعت از شبانه روز اذکاری دارم که به آنها مشغولم.پس مرا از عبادتم غافل نکن،و علومت را از سالک وراهنمایت (مالک بن انس )بگیر ومثل گذشته با او رفت وآمد کن.
از این ماجرا غمگین شدم واز محضرشان مرخص شدم.با خود گفتم :اگر در وجود من آثار خیر و هدایت به چشم حضرت می آمد، مرااز رفت وآمد و کسب علم از محضر شان منع نمی فرمودند. . . . . . . .
برگشتم ودو رکعت نماز خواندم وعرض کردم : خدایا، پروردگارا، قلب جعفر (ع) را نسبت به من مهربان و متمایل فرما و از علمش مقداری روزی من کن که به وسیله آن به راه راست تو هدایت شوم. با همان حال ناراحتی و اندوه به منزل برگشتم و چون دلم مالامال از محبت جعفر (ع) شده بود با مالک بن انس رفت وآمد نکردم و از خانه ام بجز برای نماز واجب خارج نشدم، تا این که صبرم تمام شد. (روزی) پس از اقامه نماز عصر سینه ام تنگ شد و طاقتم به سر آمد نعلینم را به پا کرده، ردایم را پوشیده و قصد دیدار جعفر صادق (ع) را نمودم. وقتی که به درب خانه آن حضرت رسیدم اجازه ورود خواستم. . . . . .
وارد شده بر آن حضرت سلام کردم. امام ضمن جواب سلام، فرمودند: بنشین، خداوند تو را بیامرزد. پس نشستم. حضرت مدتی به حال تفکر، سرشان را پایین انداختند، سپس سر بلند کرده و فرمودند: کنیه شما چیست؟ گفتم: ابا عبدالله. فرمودند: خداوند کنیه شما را ثابت گردانده و تو را موفق کند. ای ابا عبدالله، در خواستت چیست ؟
با خود گفتم: اگر بهره من از این زیارت و عرض سلام فقط همین دعا باشد خیری بزرگ و زیاد است. باز حضرت فرمودند: چه می خواهی؟ عرضه داشتم: از خداوند خواستم که قلب شما را نسبت به من مهربان کند واز علم شما روزی ام فرماید. حضرت فرمودند: ای ابا عبدالله. علم به آموختن نیست، علم نور است و در قلب کسی قرار می گیرد که خداوند هدایت او را اراده فرموده باشد. بنابراین اگر علم می خواهی باید حقیقت عبودیت را در وجود خودت بخواهی و علم را با عمل کردن، طلب کنی واز خداوند طلب فهم کن تا (علم را) به تو بفهماند. . . .
عرض کردم: ای ابا عبدالله. به من توصیه ای بفرمایید. فرمودند: تورا به نه چیز وصیت می منم که آنها توصیه من به همه آرزومندان سیر وسلوک الی الله است. از خداوند موفقیت تو را در عمل به آنها خواستارم. سه مورد آن در ریاضت و تربیت نفس است و سه مورد آن در حلم و بردباری و صبر و سه امر دیگر آن در علم و دانش است. پس این وصایا را حفظ کن وبه خاطر بسپار و مبادا در عمل به آنها سستی کنی. عنوان بصری می گوید: من قلبم را برای فراگیری آماده کردم.
حضرت فرمودند:
اما آنچه که در ریاضت نفس است:
1- مبادا چیزی را بخوری که بدان اشتها نداری چون موجب حماقت ونادانی می شود.
2 – تا گرسنه نشدی چیزی نخور.
3-زمانی که غذایی خوردی، با نام خدا و حلال باشد و حدیث رسول خدا را به یاد داشته باش که فرمودند: آدمی هیچ ظرفی بدتر از شکمش را پر نکرده است. پس اگر نا چار شد غذا بخورد، یک سوم شکمش را برای طعام، و یک سومش را برای آب ، و یک سوم را برای تنفس قرار دهد.
اما آن سه موردی که در حلم و بردباری است:
1-اگر کسی به تو گفت اگر یکی بگویی ده تا می شنوی.به او بگو :اگر ده تا بگویی سخنی هم نمی شنوی(عفت کلام داشته باش)
2-اگر کسی به تو دشنامی داد به او بگو :اگر راست می گویی از خداوند می خواهم مرا ببخشد و اگر دروغ می گویی از خداوند می خواهم تو را ببخشد.
3-واگر کسی تو را تهدید به دشنام کرد تو او را به خیر خواهی و مراعاتش وعده بده.
اما آن سه امر دیگر که در علم و دانش است:
1- آنچه را که نمی دانی از عالمان بپرس و مبادا برای به زحمت انداختن و امتحان کردنشان سوال کنی.
2- مبادا بر اساس خودرایی دست به کاری بزنی که به دان علم نداری و در تمامی امور تا آنجا که ممکن است مسیر احتیاط را رها مکن.
3- همان گونه که از شیر درنده فرار می کنی از فتوی دادن بدون علم بپرهیز و گردن خود را پل عبور مردم نکن

بر گرفته از سایت استاد فروغی حفظه الله


[ پنج شنبه 90/9/24 ] [ 11:12 عصر ] [ محسن مطهری نژاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در هیــاهـوی زنـدگـی دریـافتـم چـه دویـدن هـا کـه فقـط پاهـایم را از مـن گرفـت، در حالیـکه گـویی ایسـتاده بـودم! چـه غصـه هـا کـه مـویـم را ســپیـد کـرد، در حـالی کـه قـصه ای کـودکانـه بیـش نبـود! دریـافتم کسـی هسـت کـه اگـر بخـواهـد می شـود و اگـر نـه، نـمی شــود! بـه همـین سـادگــی... کـاش فقـط او را صـدا مـی زدم
موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 49
بازدید دیروز: 66
کل بازدیدها: 427877