سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نم نم باران
 
قالب وبلاگ

 قران

بصیرت در آموزه های قرآن(1)

 بصیرت در آموزه ها و فرهنگ قرآنی، حالتی است که به انسان توانایی درک درست حقایق و تحلیل واقعیت ها را می دهد. از این رو آیات قرآنی، به مسئله بصیرت از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زیرا با بصیرت است که آدمی موقعیت خود را می سنجد و نسبت به آن واکنش مناسب نشان می دهد. در آموزه های قرآنی بر این معنا تأکید شده که انسانی که در دنیا به بصیرت نرسد در هنگام مرگ و کنار رفتن پرده ها، به این بصیرت طبیعی دست می یابد که در آن زمان برای بسیاری، دیر هنگام خواهد بود؛ زیرا در مسیری قرار گرفته اند که دیگر راه بازگشت و تصحیح و اصلاح رفتار نیست. 

مفهوم شناسی بصیرت

بصیرت در لغت به معنای عقیده قلبی، شناخت، یقین، زیرکی و عبرت آمده است. (لسان العرب، ابن منظور، ج2، ص418 ذیل واژه بصر) در اصطلاح، بصیرت عبارت از قوه ای است در قلب شخص که به نور قدسی منور بوده و به وسیله آن حقایق امور و اشیاء را درک می کند، همان گونه که شخص به وسیله چشم، صورت ها و ظواهر چیزها را می بیند. (موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون)

برخی از محققان درباره بصیرت گفته اند که بصیرت، شناخت و معرفت و نیز اعتقاد حاصل شده در قلب نسبت به امور دینی و حقایق امور است. (ترتیب العین، ج1، ص166)

این مفهوم در قرآن، با واژگانی چون بصر و مشتقات آن و نیز رأی و برخی دیگر از عبارات و جمله ها بیان شده است. از نظر قرآن، بصیرت، نیاز اساسی بشر است و خداوند برای این که انسان به این حالت دست یابد، همه شرایط و بسترهای لازم را فراهم آورده است. بطوری که همه موجودات و آفریده های جهان را به عنوان مایه بصیرت معرفی می کند؛ زیرا انسان با بررسی و دقت در آفریده های جهان که نشانه ها و آیات الهی هستند، می تواند فراتر از ظاهر و کارکردهای عادی و معمولی آن ها، به حقایقی دست یابد که وی را به مسیر درست زندگی هدایت می کند.

البته از نظر قرآن، برخی از آیات و نشانه ها، ویژگی خاص و برتری دارند و بهتر می توانند آدمی را به سوی حقایق و باطن امور و چیزها سوق دهند. از این دسته از آیات و نشانه های بصیرت زا گاه به معجزه یاد می شود. بر این اساس معجزات الهی در هر شکل و شمایلی، عوامل بصیرت زا و مایه دست یابی انسان به حقایق اموری است که به سادگی امکان شناخت و دست یابی به آن نیست تا برای انسان اطمینان و آرامشی نسبت به آن ایجاد شود.

ارزش و اهمیت بصیرت

از تعاریفی که برای بصیرت بیان شد می توان ارزش و اهمیت بصیرت را نیز در زندگی بشر به دست آورد؛ با این همه می توان به عنوان تأکید و اهتمام بخشی به ارزش و جایگاه بصیرت به اموری اشاره کرد که از آن به آثار بصیرت یاد می شود. با آگاهی از این آثار و کارکردهای بصیرت می توان ارزش و اهمیت آن را نیز بهتر درک کرد. از این رو خداوند در آیاتی به آثار و کارکردهای بصیرت توجه می دهد تا اهمیت و اهتمام بشر به این مسئله را بیفزاید.

خداوند در آیه16 سوره رعد و نیز 72 سوره قصص، بصیرت را عامل دست یابی انسان و راه یابی وی به توحید و قدرت الهی می شمارد؛ زیرا انسان زمانی که به بصیرت دست یافت، درک درستی از همه آفریده های الهی می یابد و از دام تکثرات به وحدت وجود می رسد. با نگاهی به کارکرد دانش های مادی چون شیمی و فیزیک می توان نقش دانش و شناخت های دقیق بصیرت زا را در حوزه عقیده توحیدی و قدرت الهی بهتر فهمید. هنگامی که از دانش فیزیک و شیمی به درستی بهره گرفته شود به آسانی می توان دریافت که همه این تنوع در موجودات مادی جهان و رنگارنگی آن ها، به اصول واحدی باز می گردد. هر چند که عناصر را تا بیش از صدوده عنصر نیز شمرده اند، ولی همین عناصر صدگانه در برابر این همه تنوع جهان موجودات به خوبی نشان می دهد که تکثرات همانند نور واحدی است که بر شبکه های رنگارنگ افتاده است. ترکیب و چینش کربنی، تفاوت هائی را ایجاد می کند که گاه آدمی را به حیرت می افکند. این در حالی است که این همه نقش و نگار که بر عالم است همه از یک چیز تجلی و ظهور یافته است. در حقیقت، تفکر در آیات الهی و دقت بصیرت زا موجب می شود تا آدمی به این نتیجه برسد که این همه کثرات، جلوه هایی از یک حقیقت بی کرانی به نام خداوند است.

بنابراین رسیدن به توحید ناب و شناخت حقیقت قدرت و توانایی الهی، یکی از مهم ترین آثار و کارکردهای بصیرت است که در این آیات به آن توجه داده شده است. کارکرد و نقش دیگر بصیرت که در آیات چندی از جمله 13 سوره آل عمران و 24 سوره هود و 44 سوره نور و 58 سوره غافر و 2سوره حشر به آن اشاره شده، عبرت آموزی انسان است. انسان های سالم و با فطرت و شخصیت متعادل، با نگاهی به رخدادها و دقت در آن ها به امور و حقایقی دست می یابند که مایه پند و عبرت آنان می شود. همان گونه که تاریخ، مایه عبرت است، هر رخداد و واقعه ای در زندگی بشر نیز مایه پند و عبرت است. آدمی با دقت در این امور می تواند دریابد که چه کاری بهتر و در هر موقعیتی چه کاری مفیدتر و سازنده تر است و می تواند او را در مسیر آسایش و آرامش و سعادت دنیوی و اخروی قراردهد. بسیاری از مردم به سبب عدم پندگیری از رخدادها و وقایع زندگی، همان کار و شیوه را تکرار می کنند و بارها و بارها از یک سوراخ گزیده می شوند و آسیب های جدی می بینند. این در حالی است که اهل بصیرت به سبب عبور از ظواهر رخدادها و دست یابی به کلیات آن، می توانند استنباط جامع و فراگیری داشته باشند و در شرایط و موقعیت های مشابه دیگر، رفتاری درست در پیش گیرند و از آن مشکل به سادگی عبور کنند و خود را در مسیر درست کمالی و بهره گیری از رخداد و فرصت قراردهند. به سخن دیگر، اهل بصیرت به سبب عبرت گیری و پندآموزی از هر رخداد و حادثه ای، هر تهدیدی را به فرصتی تبدیل می کنند و به جای آن که تهدیدات، عامل بازدارنده در مسیر شخص و جامعه شود، به یک فرصت بی مانند تبدیل می شود که توانایی و ظرفیت های وی و جامعه اش را افزایش می دهد. این گونه است که فتنه ها به آزمون های رشد و بالندگی تبدیل می شود و فرصت های بی مانندی را به شخص بصیر می بخشد. خداوند در آیه104 سوره انعام، حصول منفعت برای نفس آدمی را از نتایج بصیرت و ژرف نگری وی ارزیابی می کند تا این گونه تبیین کند که هر رخداد و آیه ای برای این دسته افراد نه تنها ایمان آفرین است بلکه با روشنگری که ایجاد می کند موجب می شود تا بهترین بهره را از یک چیز حتی فتنه و بلاببرد و منافع خویش را افزایش دهد.

از نظر قرآن، هر رخدادی آیه ای روشنگر است. و لذا از آن به بصایر یعنی مایه های روشنگری یاد می کند. انسانی که اهل بصیرت می باشد، با این روشنایی که از هر رخداد به دست می آورد و باطن و حقایق آن را می یابد، این امکان را برای خود فراهم می آورد تا ازآن چیز بهترین استفاده را داشته باشد. از دیگر کارکردهایی که قرآن برای بصیرت بیان می کند، انذارپذیری است. به این معنا که انسان دارای بصیرت به هر رخداد و آیه ای به عنوان یک انذار و هشدار الهی می نگرد و از آن درس و عبرت می گیرد. بر این اساس هرگاه با رخدادی مواجه شد اگر در خواب غفلت بود بیدار می شود و اگر بیدار بود هوشیار می گردد و اگر هوشیار بود به بهترین وجه از آن رخداد بهره می برد و منافع خویش را افزایش می دهد و به سوی بالندگی و رشد کشیده می شود. قرآن در برخی از آیات خود تبیین می کند که هر آیه از آیات قرانی برای اهل بصیرت و مومنان، عامل شادی، رشد و بالندگی و کمال یابی می شود، در حالی که همین آیه قرآنی برای دیگرانی چون مشرکان و کافران، افزایش بی ایمانی و تردید می شود؛ زیرا هر کسی به سبب شاکله وجودی خود نسبت به امور، واکنش نشان می دهد.

انسان مؤمن نسبت به آیات قرآنی دو حالت رشدی می گیرد که افزایش آرامش و ایمان و یا خوف و خشیت نسبت به خداوند است. هر دو حالت برای انسان مومن عامل رشد و بالندگی و تقرب است. این در حالی است که انسان غیرمومن، نسبت به این آیات راه تمسخر و استهزا را در پیش می گیرد و به جای رشد و بالندگی عامل سقوط و هبوط و افزایش گمراهی و ضلالت وی می شود. این گونه است که اهل بصیرت، با هر آیه و رخدادی به بصیرتی برتر و کامل تر می رسند و مایه افزایش روشنایی و روشنگری آنان می شود در حالی که برای اهل کفر و نفاق و ضلال، هر آیه و رخدادی مایه گمراهی و بدبختی آنان می شود. از این رو در نهایت بصر و دیدن معمولی خود را از دست می دهند و هر رخدادی را به گونه ای تحلیل و تبیین می کنند که به کوری و نابینایی آنان از حقایق بلکه واقعیت ها می انجامد. اینان زمانی که در هنگام مرگ و یا قیامت به دنبال کنار رفتن پرده های ضخیم ظواهر، حقایق هر چیز و رخدادی را در می یابند خواهان رجعت می شوند. در حقیقت رجعت به دنیا پیش از قیامت یا پس از آن، درخواستی است که از سوی کوردلان واقعی مطرح می شود. آنان زمانی به اهمیت و ارزش بصیرت دست یافته اند که فرصت ها از دست رفته است. از این رو خداوند درخواست ایشان برای رجعت به دنیا برای دست یابی به بصیرت را به تمسخر می گیرد؛ زیرا این درخواست بصیرت زمانی بیان می شود که کار از کار گذشته است. (سجده آیه 12) در مسایل دنیوی نیز کوردلانی از منافقان و مشرکان و کافران، هنگامی که در دام قانون و مجازات می افتند و پرده های ضخیم فریب رسانه ای به کنار می رود و ظواهر، رنگ می بازد و حقایق، آشکار می شود، خواهان بازگشت به میدان زندگی برای دست یابی به بصیرت می شوند، در حالی که این زمان، زمان مجازات است و نمی توان آنان را بی تنبیه و مجازات به جامعه باز گرداند. به هر حال بصیرت چنان که دیده شده از چنان ارزش و جایگاهی در زندگی بشر برخوردار است که هر کسی می بایست اهتمام و توجه ویژه خود را به آن مبذول داشته و با بهره گیری از ابزارها و عوامل بصیرت زا به سوی دست یابی به آن کشیده شود. خداوند در آیات 50 سوره انعام و 24 سوره هود و 16 سوره رعد و 19 سوره فاطر از بدیهی بودن برتری بصیرت در زندگی بشر نسبت به کوردلی و نابینایی و توجه به ظواهر به جای حقایق و بواطن سخن گفته است تا انسان ها را به ارزیابی و سنجش وادار نماید. در این آیات بارها و بارها این نکته تکرار می شود که آیا کوری و بینایی یکسان است؟ هر کسی به سادگی می تواند دریابد که بینایی در برابر کوری تا چه اندازه تفاوت فاحشی دارد. بنابراین هر انسانی باید نسبت به کشف حقایق نیز این گونه اهتمام داشته باشد. از این رو پیامبر گرامی(ص) پیروان خویش را به بصیرت و روشن دلی دعوت می کند تا از کوری در سطوح میانی و عالی نیز رهایی یابند.(یوسف آیه 108)

 

 


[ سه شنبه 90/9/29 ] [ 4:52 عصر ] [ محسن مطهری نژاد ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

در هیــاهـوی زنـدگـی دریـافتـم چـه دویـدن هـا کـه فقـط پاهـایم را از مـن گرفـت، در حالیـکه گـویی ایسـتاده بـودم! چـه غصـه هـا کـه مـویـم را ســپیـد کـرد، در حـالی کـه قـصه ای کـودکانـه بیـش نبـود! دریـافتم کسـی هسـت کـه اگـر بخـواهـد می شـود و اگـر نـه، نـمی شــود! بـه همـین سـادگــی... کـاش فقـط او را صـدا مـی زدم
موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 19
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 424866